برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان متین و آدرس matinkhalifehhadi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
نویسنده matin.kh تاریخ ارسال سه شنبه 21 مرداد 1393
در ساعت 20:51
بيماري يخچال گرايي چيست ؟؟؟ . . . . نوعي بيماري روانيست که فرد را تحريک به باز کردن درب يخچال ميکند، در حالي که نه تشنه است، نه گرسنه است و نه اصلا ميداند که چه ميخواهد از علائم اين بيماري اين است که فرد از اتاقش خارج ميشود سرگردان راه آشپزخانه را در پيش ميگيرد درب يخچال را باز ميکند، چيزي بر نميدارد درب را ميبندد. اين بيماري به وفور در ميان متولدين دهههاي ۶۰ و ۷۰ به چشم ميخورد!
.::
::.
نویسنده matin.kh تاریخ ارسال سه شنبه 21 مرداد 1393
در ساعت 20:47
روزى به لقمان هيچ نگفتند همينطورى ساکت نگاهش کردند آخر خودش خسته شد و گفت:از بى ادبان
.::
::.
ض.
نویسنده matin.kh تاریخ ارسال سه شنبه 21 مرداد 1393
در ساعت 20:47
یه روز از بیرون اومدم رفتم رو تخت خوابیدم مامان و بابام اومدن بالا سرم و با محبت هرچه تمام دست تو موهام کرد و گفت : الهی قربونش برم … بعد با یه لحن غم انگیز به بابام گفت : خوب شد دختر نشد وگرنه رو دستمون باد میکرد !
مامانو بابام :
من :
ورژن دختر بودنم :
.::
::.
ضد حال
نویسنده matin.kh تاریخ ارسال سه شنبه 21 مرداد 1393
در ساعت 20:46
رفتم مغازه آدامس بخرم .. به فروشنده گفتم آقا آدامس orbit چنده ؟ گفت دو هزار تومن . گفتم گارانتي هم داره يا نه ؟؟ طرف بهش بر خورد !
.::
::.
ضد حال
نویسنده matin.kh تاریخ ارسال سه شنبه 21 مرداد 1393
در ساعت 20:42
زن به شوهرش : عزيزم نظرت راجع به عشقمون چيه ؟ شوهر : سعي کن ستاره ها رو بشماري خودت ميفهمي ! زن : وااااااااااي عزيزم يعني بينهايت شوهر : نه عزيزم تلف کردن وقته !
.::
::.
ضد حال
نویسنده matin.kh تاریخ ارسال سه شنبه 21 مرداد 1393
در ساعت 20:41
امروز يه يارو در خونمون زد گفت ما داريم براي کسايي که تو اين محله هستند يه استخر مجاني ميسازيم.ممنون ميشيم اگر در توانتون هست يه کمک يا اهدايي به اين پروژه بکنيد... بابامم يه ليوان آب بهش داد!
.::
::.
ضد حال
نویسنده matin.kh تاریخ ارسال سه شنبه 21 مرداد 1393
در ساعت 20:38
اومدم خونه ديدم مامانم داره نماز ميخونه,گفت: الله اکبر 2 دقيقه بعد بلندتر گفت الــلــه اکــبـــر نمازش که تموم شد گفت مگه بِت نميگم زير غذا رو کم کن
.::
::.
کشفیات
نویسنده matin.kh تاریخ ارسال سه شنبه 21 مرداد 1393
در ساعت 20:37
داداشم نوجوون بود ميرفت باشگاه کونگ فو و کشتي, منم اون موقه ها بچه بودم هر وقت که تو باشگاشون يه فن جديد بهشون ياد ميدادن ميومد تو خونه رو من اجرا ميکرد منم به ازاي هر فن پول ميگرفتم يعني از کوچيکي من با اين سختي پول درمياوردما
.::
::.
ضد حال
نویسنده matin.kh تاریخ ارسال سه شنبه 21 مرداد 1393
در ساعت 20:36
خواهر زادم (پنج سالشه) بهم ميگه : دلم برات تنگ شده …
ازش مي پرسم : دلت براي من تنگ شده يا موبايلم ؟
ميگه : هم موبايلت هم کامپيوترت
.::
::.
خنده
نویسنده matin.kh تاریخ ارسال سه شنبه 21 مرداد 1393